سید آرشا نورانی

شنبه 19 اسفند 91

امروز 19 اسفنده و 1 روز بیشتر به تحویل سال 1392 نمونده ،‌قراره من و خاله الهام هفته دیگه یواشکی همه بریم سونوگرافی تا جنسیت دقیقاً‌مشخص بشه . خدایا هرچی هست فقط سالم باشه و درضمن صالج اگه دختر باشه اسمش رو میزاریم آروشا اگه پسر باشه میزاریم آرشا روزها خیلی سریع از پس هم می آن و می رن و هفته ها مثل روزها عوض می شن و نی نی ما ماشاالله هفته به هفته بزرگتر و بزرگتر می شه و من هر روز براش آیة الکرسی می خونم تا در پناه خدای بزرگ صحیح و سالم و صالح هر چه زودتر به جمع دونفرمون بپیونده و خونه و زندگیمون رو غرق شادی و شعف کنه آمین با رب العالمین ...
31 فروردين 1392

چهارشنبه 16 اسفند 91

با مادر جون و ددی وخاله جون لیلا رفتیم از نمایندگی مکسی کوزی کالسکه خریدیم و سعی داشتیم کالسکه هم سبک باشه و هم جمع و جور کردنش و حمل و نقلش واسه وقتی من تنهام راحت باشه به همین خاطر مدل mila رو انتخاب کردیم که هم عصائیه هم راحت جمع می شه و وزن کل کالسکه 5/7 کیلوه . مبارکت باشه عزیزم ...
31 فروردين 1392

جمعه 11 اسفند 91

با خاله الی اینا رفتیم تیراژه طبقه زیر همکف که وسایل نی نی داشتش و گشتیم و ددی و عمو شهرام پائین موندن و من و خاله الی رفتیم طبقه بالا (‌همکف )‌همین که داشتیم مغازه ها رو دنبال مانتو واسه خاله می گشتیم و این رو هم بگم که هر بچه ای که توی کلسکه بود  توجه ما رو جلب می کرد  یهو خاله گفت چه بچه نازیه ، ‌من نگاه کردم باورم نمی شد یعنی این همون بچه ایه که من حدود 5 ماهه هر هفته به وبلاگش سر می زنم و باهاش خو گرفتم ،‌بله دقیقاً‌خودش بود ژوان ،‌ژوانی که من از چند ماهگیش می شناختمش به خاله گفتم ژوانه ،‌مامیه ژوان خیلی متحیرانه به ما نگاه می کرد و حتماً‌ با خودش می گفته اینا کین ؟!دخمل منو از کجا م...
31 فروردين 1392

جمعه 4 اسفند 91

امروز عصر با مادر جون و خاله شهین و خاله بنفشه رفتیم نمایندگی مکسی کوزی کرج واسه دخملمون کریر مدل pebble خریدیم و مادر جوش همیشه مهربون یه حوله تن پوش مدل قنداق فرنگی که خیلی خیلی خوشگل و نرمه واسش خرید . ...
31 فروردين 1392

پنجشنبه 3 اسفند 91

با ددی رفتیم تیراژه کلی دنبال کالسکه و کریر خوشگل گشتیم ، قیمتها روز به روز شدن و ‌مثل صاایران هر روز گرانتر از دیروز √ . در هر صورت اونارو دیدیمو در کل یه دونه پستونک شب نما خریدیم به یه پتوی  خیلی خیلی نرم با بالشتش که خیلی خوشگله (‌بعداً‌عکسا رو براتون می زارم )‌ خاله الهام رفت جواب غربالگری سه ماهه اول رو گرفت که خدا رو شکر همه چیز OK بود .
31 فروردين 1392

انتخاب اسم 2 اسفند

امروز با ددی کلی دنبال اسم می گشتیم چون اسم ژوان کلاً‌رد شده بود . از بین همه اسمها ما اسم هلن - ترلان - لاریسا و آروشا رو در نظر گرفتیم که در آخر فعلاً آروشا تایید شده آروشا یعنی : درخشان - نورانی و باهوش و اسم دختر داریوش سوم
5 اسفند 1391

تست غربالگری 30بهمن

امروز صبح با ددی و خالی الی و همو شهرام رفتیم برای تست غربالگری و تعیین جنسیت با احتمال ٩٠% . خدارو شکر همه چیز به خوبی پش رفت و آقای دکتر گفتن که نی نی خاله پسره ونینی ما دخمله هوووورااااااااااااااااااااااا تازه دخملمون ١١ هفته و ٦ روزش بود و صدای ضربان قلبش و گردش خون توی بدنه کوچولوشو شنیدیم خدای بزرگ و مهربون شکرت  
5 اسفند 1391

مهمونی خونه عمه جون میترا 29 بهمن

عمه جون میترا امروز زحمت کشیده بودن و به افتخار نی نی ما مهمونیه ویارونه ترتیب داده بودن و کلی هم زحمت کشدن . من و نی نی و همسرم هم از همین جا هم از عمه جون هم از عمو داوود خیلی خیلی تشکر می کنیم .
5 اسفند 1391

ورود تخت و کمد 20 بهمن

امروز تخت و کمد نی نی مون رو آوردن خیلی خوشگله مبارکت باشه عزیزم . امیدوارم توش خوابهای خوب خوب ببینی . بعد از ظهر عمه جون میترا و لیلا و الناز اومدن خونمون و تخت و کمد و دیدن و کلی تعریف کردن .
5 اسفند 1391